taraneh-musics



(CNN) - آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا برخی از آهنگ های پاپ فقط باعث می شوند احساس خوبی داشته باشید؟

محققان با مطالعه این سؤال دریافتند که ترکیب صحیح عدم اطمینان و غافلگیری چیزی است که بیشترین لذت را به شنوندگان می بخشد.

این مطالعه که روز پنجشنبه در مجله Current Biology منتشر شد ، شامل تجزیه و تحلیل 80،000 آکورد در 745 آهنگ پاپ از نمودار بیلبورد "Hot 100" ایالات متحده بین سالهای 1958 تا 1991 بود.

محققان - از مؤسسات آلمان ، نروژ ، دانمارک و انگلیس - از یک مدل یادگیری ماشینی برای تعیین کمیت میزان عدم اطمینان و تعجب این آکوردها استفاده کردند و سپس از 39 داوطلب بزرگسال خواستند که ارزیابی کنند که هر سری از اینها چقدر خوشایند است. آکورد

هر آهنگ از ملودی و متن ترانه های خود محروم شد به طوری که فقط پیشرفت های وتر باقی مانده و نتایج دیگر نمی توانند توسط سایر انجمن ها به آهنگهایی که شنوندگان از آن برخوردار بودند ، بکشند.

آنها دو مورد را پیدا كردند: شركت كنندگان هنگام اطمینان نسبت به آنچه در آینده اتفاق می افتد لذت بیشتری می بردند اما بعد از پیشرفت وتر غیرمنتظره شگفت زده می شدند.

با این حال ، همان تعداد از شرکت کنندگان وقتی که آنها مطمئن نیستند که چه چیزی را دنبال می کنند ، خوشایند بودند و سپس آکورد های بعدی برای آنها بیشتر آشنا بودند.
او افزود: "مردم پیوسته پیش بینی می کنند که چه اتفاقی می افتد در آینده اتفاق می افتد و سعی می کنند این پیش بینی ها را به روز کنند" - و وقتی موسیقی به میان می آید ، این فرقی نمی کند.

آهنگ های مورد استفاده در این آزمایش ها شامل "راه های کشور" ، جیمز تیلور ، "قرمز ، شراب قرمز" UB40 و "Ob-La-Di ، Ob-La-Da" از Beatles بود.

این یافته ها ممکن است به بهبود الگوریتم های موسیقی مصنوعی کمک کند و می تواند آهنگسازان را در نوشتن موسیقی یا پیش بینی روند موسیقی کمک کند.

پیتر هریسون ، محقق دانشگاه کوئین مری لندن ، که روی این پروژه کار می کرد ، گفت: "ایده این است که امیدوارم به عنوان یک دانشمند در حال تجزیه و تحلیل این الگوهای لذت در انسان ، بتوانید به نحوی کار کنید تا جایی که موسیقی بتواند به آنجا برود."
به عنوان بخشی از همین آزمایش ، محققان همچنین از تصویربرداری از مغز برای یافتن نواحی مغز منعکس شده در لذت موسیقی استفاده کردند.

آنها دریافتند که مناطق درگیر آمیگدال ، هیپوکامپ و قشر شنوایی هستند که به ترتیب احساسات ، یادگیری و حافظه و صدا را پردازش می کنند.

چونگ اضافه كرد كه بخش ديگري از مغز ، هسته جمع شده - كه انتظارات پاداش را پردازش مي كند - شايد مسئول "توجه ما به سمت موسيقي باشد تا ما سعي كنيم بفهمم كه چه اتفاقي بعد خواهد افتاد".

گوش دادن مبارک!


آه ، موسیقی ، "چشم هایش را پاک کرد." جادویی فراتر از همه آنچه که در اینجا انجام می دهیم! "- آلبوس دامبلدور در هری پاتر و سنگ فیلسوف ، توسط J.K. رولینگ

ردیابی تقریباً غیرممکن است كه مردم برای اولین بار از سازهای خود برای لذت بردن نواختند ، اما مورخان قبول دارند كه حدود 50،000 سال پیش ، هنگامی كه استخوان های حیوانات به درون فلوت ساخته می شدند. آنچه که به عنوان یک تازگی آغاز شده است ، برای بسیاری از مردم در سراسر جهان به یک نیاز روزانه تبدیل شده است. احتمالاً بیشتر شما خواندن این مطلب را در ساعت گذشته به موسیقی گوش داده اید. اما شاید حتی یک جادوگر بزرگی مثل دامبلدور برای پاسخ به این سؤال ، تلاش کند - چرا موسیقی باعث می شود احساس خوبی داشته باشیم؟ "
فقط در سالهای اخیر دانشمندان دریافتند که جواب این ماده شیمیایی به نام دوپامین است. بدون اینکه وارد حالت کامل شیمی شویم ، بگذارید کمی آنرا تجزیه کنیم. وقتی به آهنگی گوش می کنید که واقعاً دوست دارید ، دوپامین در مغز شما آزاد می شود. تأثیر این کار ساده است - شما احساس خوبی دارید! اسکن های مغز نشان داده اند که این عجله دوپامین هنگام رسیدن به بخشی از آهنگی که بیشتر دوست دارید یا در 15 ثانیه منتهی به آن ، در اوج خود قرار دارد. شرایط دیگر هنگامی که دوپامین در مغز شما آزاد می شود می تواند زمانی باشد که شما غذایی را که عاشق آن هستید مانند شکلات ، یا وقتی در حضور کسی که دوستش دارید بخورید.

در این عصر پخش و بارگیری ، دسترسی به موسیقی هرگز آسان نبوده است. بنابراین بسیاری از تجربیات مثبت زندگی در زندگی با موسیقی همراه است - تولدها ، عروسی ها و تقریبا هر نوع جشن. اما اکنون می دانید که موسیقی ، در بسیاری از موارد ، فقط محصول جانبی از خلق و خوی شما نیست - غالباً به دلیل خلق و خوی خوب کمک می کند.

به هر حال ، فکر می کنید دامبلدور در چه نوع موسیقی قرار خواهد گرفت؟


همه ما به موسیقی غلیظ متوسل شده ایم تا در بعضی مقاطع زندگی خود احساس بهتری داشته باشیم ، اما چرا پایین آمدن بر غم و اندوه به ما کمک می کند تا از تندخو بیرون بیاییم؟

یک مطالعه جدید باعث روشن شدن آنچه در درون مغز ما می شود وقتی موسیقی خود را با احساساتمان مطابقت می دهیم ، و به نظر می رسد موسیقی غم انگیز می تواند لذت بخش باشد - نه اینکه به سادگی افسرده کننده باشد - زیرا خاطرات مثبتی را ایجاد می کند که می تواند به بالا بردن روحیه ما کمک کند.

این تحقیق - که توسط محققان دانشگاه دورام در انگلستان و دانشگاه جویواسکلی در فنلاند انجام شده است - سه نظرسنجی در مقیاس بزرگ را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و مجموعاً 2436 نفر را تحت پوشش خود قرار داده است و دریافت که طیف گسترده ای از پاسخ به آهنگ های Wistful وجود دارد.

اما سه پاسخ مهم به ویژه برجسته بود: لذت ، راحتی و درد. به گفته محققان ، اغلب این واکنش ها توسط خاطرات شاد یا غم انگیزی که موسیقی به یاد می آورد ، برانگیخته می شوند.

روانشناس آدریان نورث از دانشگاه کرتین در استرالیا - که درگیر مطالعه جدید نشده است - می گوید: دو گروه توضیحات احتمالی وجود دارد که چرا ما از گوش دادن به موسیقی غمناک مانند این لذت می بریم: یکی از روانشناسی اجتماعی ، و دیگری از علوم اعصاب شناختی.

از نظر روانشناسی اجتماعی ، یکی از راههای تفکر در این باره این است که اگر به کسی که بدتر عمل می کند توجه کنیم ، خود را بهتر احساس می کنیم ، روشی معروف که به عنوان مقایسه اجتماعی رو به پایین شناخته می شود. همه چیز خوب خواهد بود ، زیرا تام یورک روز بدتری را نسبت به شما دارد.

فرضیه دیگر روانشناسی اجتماعی این است که افراد دوست دارند به موسیقی گوش دهند که منعکس کننده شرایط زندگی فعلی آنها باشد - آهنگ ها به عنوان نوعی چنگال تنظیم برای موقعیت های خودمان عمل می کنند و آنها با ما طنین انداز می شوند.

گروه دوم گزینه ها ، که فکر می کند شمال قانع کننده تر است ، در علوم اعصاب و فرآیندهای شیمیایی واقعاً در ذهن ما جریان دارد.

برخی از دانشمندان فکر می کنند موسیقی ملخولی با هورمون پرولاکتین ، ماده شیمیایی مرتبط با مهار غم و اندوه مرتبط است. بدن در اصل خود را برای انطباق با یک رویداد آسیب زا آماده می کند ، و هنگامی که آن واقعه اتفاق نیفتد ، بدن با مخلوط دلپذیر از مواد مخدر با هیچ مکان دیگری برای رفتن باقی نمی ماند.

با تشکر از اسکنهای مغزی ، ما می دانیم که گوش دادن به موسیقی ، دوپامین - انتقال دهنده عصبی مرتبط با غذا ، رابطه جنسی و مواد مخدر - را در برخی از قله های عاطفی خاص آزاد می کند و همچنین ممکن است که در همین جا از گوش دادن به آهنگ های غم انگیز لذت ببریم.

فرضیه دیگر نشان می دهد غم و اندوه هنگامی که ما آن را از طریق هنر تجربه می کنیم به جای دست اول: ذهن دیگری به ذهنمان خطور می کند: به یک فیلم گریه ، یک ترانه دلپذیر یا یک نقاشی غم انگیز فکر کنید.

تحقیقات منتشر شده در سال 2014 نشان داد که شنوندگان به دلیل زیبایی درک شده ، اغلب به سمت موسیقی غم انگیز گرایش می یابند ، و جذابیت زیبایی شناختی ترانه های تاریک نیز در مطالعه جدید انگلیس و فنلاند ذکر شده است.

این ممکن است به ارتباط بین احساس بدبختی و ایجاد هنر نمادین پیوند بخشد: برخی تحقیقات نشان می دهد که روحیه مالیخولیایی منجر به آثار هنری جذاب تر می شود ، تا حدی که می توانید به هر حال به طور عینی قضاوت کنید. به نظر می رسد ، غم و اندوه ، ما را متمرکز و کوشا تر جلوه می دهد ، این امر می تواند در گوش دادن و همچنین ایجاد موسیقی تأثیر بگذارد.

یک چیز مسلم است: این غم و اندوه دلپذیر در همه به یک شکل کار نمی کند. نویسندگان این مطالعه جدید دریافتند که برای بعضی از افراد آهنگهای غم انگیز در واقع پریشان کننده و منفی است ، معمولاً به دلیل خاطرات بدی که آنها به وجود آورده اند - بنابراین موسیقی متن فیلم دلپذیر و افسرده ممکن است همیشه بهترین راه برای تشویق یک دوست نباشد.


چرا ما همیشه به فارل متوسل می شویم تا ما را خوشحال کنند؟ >>خواه از آن آگاه باشیم یا نه ، ما از موسیقی غم انگیز بیشتر از موسیقی شاد لذت می بریم. موسیقی غم انگیز ما را بیش از موسیقی شاد حرکت می دهد ، ما آن را زیبا تر می یابیم و اغلب بعد از گوش دادن به آن ، خودمان را بیشتر احساس می کنیم.

موسیقی نشانه وجود انسان است ، و به عنوان یک ابزار درمانی به طور گسترده ای پذیرفته شده است. خوددرمانی موسیقی درمانی منفعل کاملاً طبیعی است: ما در کنار انجام کارهای دیگر به موسیقی گوش می دهیم ، هدفون خود را فعال می کنیم تا به رنگ خاکستری اضافه کنیم یا در واقع "خود را از دست بده" در ورزشگاه.

اما در کنار موسیقی انگیزشی برای حرکت دادن ما ، اغلب اوقات موسیقی دلربایی تر هنگامی که می خواهیم خاموش کنیم ، چیزی را احساس کنیم یا حتی احساس بهتری پیدا کنیم ، به دست می آوریم. به نظر می رسد این کار خلاف واقع است اما شاید کاملاً قابل درک باشد. دنبال غم و اندوه در هنر پدیده جدیدی نیست.

کاتارسیس ، تجربه سریع احساسات منفی و نظافت سریع آن ، نظریه مشهور خود ارسطو است. فیلم ها و درام های تلویزیونی ما را به همان روشی خدمت می کنند که تئاتر غم انگیز به پیشینیان خدمت می کرد: ما با قهرمان (یا ضد قهرمان) سفر می کنیم و با بهره برداری های آنها پیوند برقرار می کنیم. موسیقی به وضوح ابزاری پیچیده تر است ، که برای رنگ آمیزی بوم فیلم استفاده می شود. "آخرامان" را بدون "آداگیو برای رشته ها" یا "گلادیاتور" بدون هانس زیمر ساموئل باربر در نظر بگیرید.

توانایی موسیقی در ارائه سرمازدگی چیزی است که همه ما از آن کاملاً آگاه هستیم اما غیرقابل کنترل است و اغلب در لحظات کاملاً غیر منتظره اتفاق می افتد. دانشمندان علوم اعصاب نشان داده اند که همان قسمت از مغز مربوط به عمل و پاداش است و یک واکنش دوپامین همراه با لذت ایجاد می شود. ما هر بار توسط همان آهنگ موسیقی منتقل می شویم زیرا آخرین بار لذت می برد ، شاید به خاطر یک حافظه خاص - آگاهانه یا ناخودآگاه - یا شاید به دلیل یک انتقال جزئی جزئی به بزرگ: اخیراً تماشای دانکرک ، غیر منتظره. کار مجدد "تنوع انیگما" الگار باعث افزایش احساس سرخوشی در صحنه مهم شد. تصاویر هیجان انگیز بدیهی است که نقش مهمی را بازی کرده اند ، اما همچنین یک خاطره خطرناک از گوش دادن به قطعه با پدربزرگ جانباز من در بازیکن ضبط شده خود را دهه ها قبل به همراه داشته است.

ما می توانیم برای رفع مشکل گلوتون شویم. یکی از هم اتاقی های خوش ذوق دانشگاه ، با تکرار بی پایان به موسیقی بسیار غم انگیز گوش می دهد: "بدون تو" نیلسون به طور مرتب (و با صدای بلند) پخش می شد ، همه ما را به وضوح تصویر می کرد که زندگی بدون او چه می تواند باشد.

اما موسیقی ساز ، بدیهی است که انحصار غم انگیز را ندارد. آلبوم نخستین نسخه موفقیت آمیز Bon Iver در سال 2008 با نام "For Emma، Forever Ago" بسیار جالب و غریب است ، غم انگیز ، اما بسیار حیاتی ، این بود و در حال افزایش است.

و ما اغلب موسیقی غم انگیز زیبا تر از موسیقی شاد می بینیم. تا حدودی از این اتفاق به دلیل این واقعیت است که موسیقی غم انگیز اغلب به آنچه ما را خوشحال می کند- یا eudemonic - مربوط به موسیقی شاد است ، مربوط می شود. اگرچه جاستین ورن در مورد یک فاجعه ویرانگر که عمدتاً در یک کابین از راه دور چوب ضبط شده است ، موسیقی دل را با هم باز کرد ، تقریباً تجلیل کننده است.

موسیقی غم انگیز مطمئناً هیچ نگرانی برای همه بیماریهای روحی این عصر پارادوکسیک نیست - در عین حال ناامید از یافتن راه هایی برای بیان ، اما به طور فزاینده ای توانایی مدیریت احساسات را دارد - اما این فرصت را برای تجربه و اعتبار سنجی احساسات فراهم می کند ، و مجبور می شود تا پل ها را نیز مجبور کند. می گذرد.

بار دیگر ، "پاسخ: پشته" ، آهنگ آخر در "برای اما ، برای همیشه لطفا برای" ، یک مثال خوب است ، دوستی کردن یک ملودی ساده و عمدتا عمده با مضامین متن ترسناک افسردگی ، شانس های از دست رفته و عشق از دست رفته. از شنونده دعوت می شود تا با غم و اندوه درگیر شود و با این کار ارتباط برقرار شود ، مشترکات تجرب human بشری را شاهد می شویم و احساس وجود ما را تأیید می کند.

روانشناسان فواید عاطفی بیشتر موسیقی غم انگیز را با اشعار بررسی کرده اند: ما در هنگام گوش دادن به موسیقی غم انگیز در مورد احساسات خود می آموزیم و به نوبه خود ، از اطمینان اطمینان می کنیم زیرا می دانیم که توانایی احساس کردن را داریم. علاوه بر این ، ما نوعی ارتباط با آهنگساز و شنوندگان دیگر را احساس می کنیم و می توانیم از پاسخ دادن به یک فرم هنری رضایت خاطر را جلب کنیم. و شاید جالب ترین ، ما با بدست آوردن دانشی که یک وضعیت احساسی می تواند و تنظیم شده باشد ، تصمیم گیری را تجربه می کنیم

حل و فصل یک احساس باعث تکرار کاتارزیس می شود اما وقتی تمرکز روی ماست ، آن را بیشتر می کنیم:

در چارچوب قطعه موسیقی ، ما آزادیم که با یک سوال وجودی و حتی مضامین منفی درگیر شویم ، اما در واقع در بحران فوری قرار نداریم و یا وماً یک محیط منفی نیستیم.
ما می توانیم 4 دقیقه بعد از آن طرف بیاییم و حتی به روشی بسیار باورنکردنی ، حس حل و فصل چیزی را تجربه کنیم و به طور بالقوه یک موقعیت بسیار حائز اهمیت تر داشته باشیم - به فراخوان "نگه داشتن" در فکر کنید. اوج "همه رنج می برد" REM. ما وقتی احساس تهدید نمی کنیم ، وقتی از شرایط فوری دور شده ایم و می توانیم با موقعیت های گذشته یا آینده یا ساختگی درگیر شویم ، از مزایای فوق بهره مند می شویم. ما می توانیم اجازه دهیم افکاری که بوجود می آیند ، حتی وارد خاطرات شوند


ربی مک کنتار ، ستاره موسیقی کشور ، گفت: "برای او ، آواز خواندن آهنگ های غم انگیز" راهی برای بهبود وضعیت دارد. این صدمه را از درون تاریکی ، به بیرون از تاریکی وارد می کند. "
سخنان مک کنر بر پارادوکسی که محققان روانشناسی آن را "یکی از جالب ترین سؤالات در تاریخ بورس موسیقی" خوانده اند ، لمس می کند. "یعنی ، چرا مردم از موسیقی غم انگیز لذت می برند؟ از بتهوون گرفته تا بیت ، بسیاری از محبوب ترین آهنگ های جهان غریبانه هستند. و این پدیده محدود به موسیقی نیست؛ مردم به فیلم های غم انگیز ، ادبیات غم انگیز و اشکال دیگر بیان هنری مالیخولیایی ، محبت خاصی دارند.
اما چرا؟ مطالعات انجام شده در مورد آنچه بعضی از محققان آن را "غم لذت بخش" می نامند حاکی از این است که افراد مختلف به دلایل مختلف از هنر غمناک لذت می برند. "یک مکانیسم اصلی که در مطالعات اخیر برجسته شده است شامل احساس حرکت یا لمس می شود."
برخی از تحقیقات Vuoski نشان می دهد که افرادی که همدردی بالایی دارند بیشترین حرکت را با موسیقی یا فیلم های غم انگیز جابجا می کنند و این احساسات با تفریحات بیشتر همبستگی دارد. وی می گوید: "جنبه

های همدلی مربوط به احساس دلسوزی و شناسایی قوی با شخصیت های داستانی در کتاب ها و فیلم ها بهترین پیش بینی کننده لذت موسیقی غم انگیز هستند."
تحقیقات او همچنین نشان داده است كه - در كنار توانایی در جابجایی مردم - موسیقی ترسناک و سایر اشکال هنری احساساتی را ایجاد می كند كه بسیاری از مردم آن را لذت بخش می دانند. وی و همکارانش در پاسخ به هنر غم انگیز ، "دلتنگی ، آرامش و شگفتی نیز کاملاً مشهود بود" و بسیاری از مردم از این احساسات لذت می برند.
توضیح دیگر این است که تجربه کردن چیزی غمناک می تواند غم و اندوه را که یک شخص احساس می کند کمتر کند. یک مطالعه در سال 2019 از دانشگاه فلوریدا جنوبی به بررسی سلایق موسیقی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی پرداخت. به خوبی نشان داده شده است که افراد افسرده اغلب به سمت "تحریکات غم انگیز" گرایش می یابند ، از جمله موسیقی ، از جمله موسیقی. برخی از محققان معتقدند كه این نوعی جذابیت ناسازگار است كه احساسات وای بر مردم را تقویت یا افزایش می دهد. اما تیم USF با این تئوری مخالف بودند. آنها نوشتند: "جذابیت شدید موسیقی غم انگیز برای افراد مبتلا به [افسردگی] به جای تمایل به افزایش یا حفظ احساسات غم انگیز ممکن است به اثرات آرامش بخش آن مربوط باشد."
"یک اثر هنری یا آهنگی که شخص با آن ارتباط برقرار می کند می تواند راحتی را بدون چمدان تعامل اجتماعی با یک انسان دیگر فراهم کند."
برخی دیگر که جذابیت موسیقی غم انگیز را مطالعه می کنند ، می گویند گوش دادن به آن ممکن است برای افرادی که با اندوه یا ضرر مواجه هستند ، درمانی باشد. تووماس ارولا ، استاد شناخت موسیقی در دانشگاه دورام در انگلستان ، می گوید: "ما سیستم های روانی ، هورمونی و فیزیولوژیکی ساخته ایم که مقابله با [این احساسات] را تسهیل می کند."
Eerola می گوید ، در حالی که صحبت کردن با یک دوست یا عضو خانواده خوب می تواند راحتی و شانه گری را فراهم کند ، مطمئناً یک آرامش عمیق تر وجود دارد. وی گفت: "این واقعیت که موسیقی یا هنر غیر تعاملی است ، در واقع یک مزیت در شرایط از دست دادن و غم و اندوه است ، زیرا هیچ داوری ، مشروعیت وجود ندارد. یک اثر هنری یا آهنگی که شخص با آن ارتباط برقرار می کند می تواند بدون توازن تعامل اجتماعی با انسان دیگری آسایش را فراهم کند. "
یکی دیگر از توضیحات احتمالی در مورد جذابیت هنر مالیخولیایی ، در یک مطالعه سال 2011 مورد بررسی قرار گرفت که ، به طور تصادفی ، عنوان خود را از آهنگ Beatles "Let it Be" گرفت. این مطالعه فرایند پذیرش احساسات منفی را بر خلاف تلاش برای نادیده گرفتن یا سرکوب بررسی کرد. آنها نویسندگان این مطالعه نوشتند: "به نوعی به طور متناقض ، اجتناب از تجربیات عاطفی منفی ممکن است با پیامدهای منفی همراه باشد در حالی که پذیرش تجربیات عاطفی منفی ممکن است با نتایج مثبت همراه باشد." تحقیقات آنها این عقیده را تأیید می کند که ، برای برخی ، درگیر شدن با فیلم های غم انگیز یا موسیقی ممکن است نوعی پذیرش درمانی باشد.
اگر یک جایگاه ویژه در قلب شخص داشته باشد ، یک آهنگ ، فیلم یا اثر هنری غم انگیز ممکن است نوع خاصی از کاتارزی ایجاد کند. اروولا می گوید: "مطالعات زیادی وجود دارد که نشان می دهد چگونه برخی از قطعات مرتبط با موسیقی شخصاً در شرایطی که احساسات منفی داشته باشد ، راحتی و آسایش را فراهم آورده اند."
به نظر می رسد به جای طولانی کردن غم و اندوه ، ترانه ها و کتاب ها و فیلم های غم انگیز باعث آرامش و لذت مردم می شوند - و شاید حتی حس بیشتر ارتباط عاطفی با دیگر انسانها نیز وجود داشته باشد. و چه کسی نمی تواند بیشتر از این استفاده کند؟


به عنوان یک نوجوان ، هر زمان که به خصوص احساس عصبی می کردم ، می توانم خودم را در اتاق خواب ببندم ، پرده ها را بکشم و "موسیقی غم انگیز" خودم را مخلوط کنم. نظرسنجی سریع از دوستان و فرهنگ عامه نشان می دهد که این یک روش معمول است که نوجوانان و در واقع افراد در هر سنی می توانند احساسات غم و اندوه ، بدبختی و مالیخولیایی را از سر بگیرند ، خواه لیست پخش آنها Adagio for Strings یا آخرین موسیقی پاپ آدل باشد.

اما چرا وقتی احساس غم و اندوه می کنیم ، اینقدر به موسیقی غمگین کشیده ایم؟ آیا بهتر نیست که به موسیقی شاد گوش دهیم تا خودمان را تشویق کنیم؟ برای این موضوع ، چرا ما اصلاً علاقه مند به گوش دادن به موسیقی غم انگیز هستیم؟

دکتر Jonna K. Vuoski ، استاد شناخت موسیقی در دانشگاه اسلو می گوید: "دلایل احتمالی می تواند به دو جنبه اصلی کاهش یابد: همدلی و احساس تحرک." بسیاری از شنوندگان هنگام گوش دادن به موسیقی غم انگیز ، احساس ارتباط انسانی پیدا می کنند و با علائم بیان عاطفی انسانی که در موسیقی می شنوند ، طنین انداز می شوند. به عبارت دیگر ، بعضی اوقات ما به موسیقی غمناک پاسخ می دهیم ، همانطور که می خواهیم به تجربیات مشاهده شده از انسان دیگر ، و هرچه بیشتر به وسیله آن حرکت کنیم ، از آن لذت می بریم. "

بنابراین حتی اگر ما سعی کنیم از شرایطی که ممکن است ما را غمگین کند ، دوری کنیم ، تجربه صرفاً احساس غم و اندوه می تواند یک لذت بخش باشد - واقعیتی که نشانگر محبوبیت اپرا ، فیلم ها و درام های تلویزیونی غم انگیز است. اما وقتی در حال حاضر ناراحت هستیم و به تسلی تسلیت می گویم ، چه می شود؟
دانشمندان علوم اعصاب مکزیل و موسیقیدان دکتر دانیل جی لوویت در کتاب پرفروش خود ، "جهان در شش آهنگ" ، یکی از شش نوع آهنگ را "آهنگ های آسایش" عنوان می کنند. ارزیابی وی از اهمیت موسیقی غم انگیز با Vuoskoki موافق است ، توضیح داد که موسیقی شاد ، بر خلاف تسلیت یک شخص غمگین ، می تواند باعث شود که آن شخص احساس کمتری درک کند و در واقع پریشانی را افزایش دهد.

اما مکانیسم های عمیق تر در محل کار وجود دارد. یک بررسی گسترده در ادبیات در سال 2013 به رهبری لویتین و همکار محقق مک گیل ، دکتر مونا لیزا چاندا ، طیف وسیعی از اثرات فیزیولوژیکی را که در اثر گوش دادن به موسیقی ایجاد می شود ، از جمله درمان هر دو درد جسمی و روانی ، یافت.

مدیریت درد
مقاله Levitin در سال 2013 "همبستگی های عصبی رفتارهای موسیقی: یک مرور اجمالی" اشاره می کند که موسیقی از "برای منحرف کردن بیماران از وحشت ناشی از جراحی" استفاده شده است و امروزه به دلایل مختلف از جمله مدیریت درد توسط پزشکان استفاده می شود.

لویتین توضیح می دهد که مغز در پاسخ به موسیقی ، از جمله دوپامین ، سروتونین و مواد افیونی ، یک کوکتل هورمون تولید می کند: مواد شیمیایی که درد را تسکین می دهند و احساس سرخوشی ایجاد می کنند و شامل داروهایی مانند مرفین و هروئین است. یک مطالعه در سال 1980 با نشان دادن اینکه نالوکسون ، که معمولاً برای بازگرداندن مصرف بیش از حد مواد مخدر با مسدود کردن اثرات مواد افیونی ، مورد استفاده قرار می گیرد ، نقش مخدرهای خود مغز را در لذت موسیقی نشان داد ، هیجان موسیقی را به حداقل می رساند.
هرکسی که تاکنون نوار ترکیبی یا لیست پخش "آرامش بخش" ایجاد کرده است ، تعجب نخواهد کرد که بدانید ارتباط بین موسیقی و کاهش استرس نیز توسط علم نشان داده شده است.
هرکسی که تاکنون نوار ترکیبی یا لیست پخش "آرامش بخش" ایجاد کرده است ، تعجب نخواهد کرد که بدانید ارتباط بین موسیقی و کاهش استرس نیز توسط علم نشان داده شده است. در همان مقاله ، لویتین از مطالعات سال 2008 و 2009 استفاده می کند تا بحث کند که چگونه سرعت آرام و سطح پایین ، هر دو ویژگی مشترک موسیقی غم انگیز ، می توانند ضربان قلب شنونده و تنفس را کند کرده و حتی فشار خون ، دمای بدن ، فشار عضلات را کاهش دهند. و سطح کورتیزول ، هورمون استرس - همه منجر به افزایش احساس آرامش می شوند.
اثر آرامش بخش موسیقی غمناک و پرولاکتین
دکتر دیوید هورون ، استاد دانشکده موسیقی دانشگاه ایالتی اوهایو و مرکز علوم شناختی و مغز ، می گوید: یکی از توضیحات جالب در مورد اثر آرامش بخش موسیقی غمناک می تواند هورمون پرولاکتین باشد. هنگامی که احساس ناراحتی یا استرس می کنیم سطح پرولاکتین ما افزایش می یابد و این یک اثر تسلی بخش است.

به عنوان مثال اشک غم حاوی مقادیر زیادی پرولاکتین است ، در حالی که اشکهایی که هنگام خرد کردن پیاز تولید می کنید عاری از پرولاکتین است. در مقاله 2011 با عنوان "چرا موسیقی غم انگیز لذت بخش است؟ نقش احتمالی برای پرولاکتین >>هورون گوش دادن به موسیقی غم انگیز را به" فریاد خوب "تشبیه می کند که افزایش عمد احساس غم و اندوه از طریق انتخاب موسیقی می تواند سطح پرولاکتین را افزایش دهد و با افزایش احساس تسلی خاطر.

چرا ، دقیقا ، چرا موسیقی این اثرات جسمی را تولید می کند؟

وووسكوسكی می گوید: "هنوز تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است تا مکانیسم های اساسی را بفهمیم ،" اما واکنش های فیزیولوژیك ناشی از گوش دادن به موسیقی احتمالاً مربوط به انتقال عاطفی است ("گرفتن" بیان احساسی كه در موسیقی می شنویم. آگاهی از بیرون) و / یا شبیه سازی داخلی خواص حرکتی و انرژی بدنی که در موسیقی می شنویم. "

به عبارت دیگر ، دانشمندان فکر می کنند که مغز هم به جنبه های عاطفی موسیقی و هم به جنبه های جسمی مانند ریتم ، اساساً با تقلید از آنها پاسخ می دهد.
مطالعات نشان می دهد که بیشتر ما از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می بریم ،


این روزها فعالیت ها و مسئولیت های زیادی داریم که برای زمان و توجه ما رقابت می کند. در خارج از مدرسه ، کودکان مشغول همه چیز هستند از ورزش گرفته تا بازی. بزرگسالان علاوه بر کار ، غالباً مراقب فرزندان ، نوه ها یا بستگان سالخورده خود هستند. به نظر می رسد همه ما مشغول کار هستیم و تحت فشار بیشتری نسبت به همیشه قرار داریم. محققان دانشگاه کلمبیا به ما می گویند 80٪ از بیماری های ما مربوط به استرس در زندگی ما است.

آیا می دانید که عمل ساده گوش دادن به موسیقی که عاشق آن هستیم می تواند به ما در آرامش و کاهش اضطراب کمک کند؟ بیشتر ما این تجربه را داشتیم که موسیقی را وقتی آبی می کنیم ، روح خود را بالا ببریم یا یک رویداد خاص یا خاطره مرتبط با آهنگ را به ما یادآوری کنیم.

ما اغلب نمی دانیم که چه مقدار موسیقی در اطراف ما استفاده می شود تا روحیه ایجاد شود. برای کاهش اضطراب موسیقی آرامش بخش در آسانسور و مطب پزشک پخش می شود. موسیقی سرحال با ضرب و شتم قوی در سالن بدنسازی پخش می شود تا ما را ترغیب کند تا سطح فعالیت خود را افزایش دهیم. اما خیلی بیشتر وجود دارد که موسیقی می تواند برای ما انجام دهد!

پسوند دانشگاه ایالتی میشیگان اهمیت موسیقی را در رفع استرس و اضطراب تشخیص می دهد: "تحقیقات نشان می دهد که موسیقی تولید اندورفین مغز ، هورمون های" احساس خوب "در بدن ما را تحریک می کند. این تحریک می تواند منجر به بهبود جریان خون و فشار خون شود. مطالعات بیشتر حتی اگر از آن به عنوان محصول نهایی ، بلکه به عنوان ابزاری برای سلامتی و رفاه استفاده شود ، حتی از مزایای موسیقی درمانی حتی بیشتر نیز می توان استفاده کرد. "

موسیقی می تواند به ما در مدیریت درد کمک کند ، تا حدودی با جلب توجه ما از درد. علاوه بر این ، هنگامی که به موسیقی گوش می دهیم از مغز لذت می بریم ، این هورمون های خوب را ایجاد می کنند. احساسات دلپذیری که همراه با حواس پرتی حاصل می شود ، می تواند باعث کاهش درد بدون دارو شود. بسیاری از تجهیزات پزشکی از موسیقی برای کمک به بالا بردن روحیه بیماران ، احساس آرامش اضطراب یا اضطراب ، و پیشبرد حرکت در طی فیزیوتراپی استفاده می کنند.

ما می توانیم نسبت به استفاده از موسیقی برای تقویت زندگی خود مراقب باشیم و به ما در هنگام گوش دادن به آهنگ های مورد علاقه خود کمک کنیم احساس بهتری داشته باشیم. تحقیقات بیشتر نشان می دهد وقتی موسیقی را خودمان می سازیم ، مزایا بسیار افزایش می یابد.

مطالعات نشان داده است که بازی کردن یک ساز باعث افزایش ظرفیت حافظه ، مهارت های شناختی و هماهنگی دست و چشم می شود و تمرکز و تمرکز را افزایش می دهد. مطالعات دانشگاهی که در جورجیا و تگزاس انجام شده است ، بین سالهای آموزش موسیقی ساز و پیشرفت دانشجویی در رشته های ریاضی ، علوم و زبان ارتباط معنی داری داشته است. دانش آموزان موسیقی به ویژه در ریاضی از نمرات بالاتری برخوردار بودند (درک بهتر کسری قابل توجه بود) و درک مطلب.

البته مزایای آموزشی ساخت موسیقی منجر به بهبود نمرات آزمون از جمله در SAT ها می شود. اما کمک به کودکان برای شروع قدرتمند موسیقی و تشویق آنها به کنار آمدن با سرگرمی جدیدشان ، هدیه ای است که می توانند در تمام زندگی خود استفاده کنند. با موسیقی ، آنها می توانند از مزایای بسیار دور آینده استفاده کنند.
بسیاری از بزرگسالان در سالهای پیشرفته خود از ساخت موسیقی لذت می برند. براساس بنیاد تحقیقات دمانیا آایمر استرالیا ، "تحقیقات جدید منتشر شده در ژورنال بین المللی بیماری آایمر نشان می دهد که نوازندگی یک ساز موسیقی در دوران بزرگسالی به طور قابل توجهی با کاهش خطر نقص شناختی و زوال عقل همراه است."

بزرگسالان غالباً معتقدند که اگر آنها به عنوان کودک یاد نگرفتند ، یادگیری نواختن ساز خیلی دیر است اما یادگیری ساخت موسیقی خیلی دیر نیست. زیبایی موسیقی این است که فقط به موسیقی مربوط نمی شود. این در مورد به دست آوردن مزایای غیب است - چه کسی از کودکی شروع شود و چه در بزرگسالی.

دانش آموزان بزرگسال در کلاس صفحه کلید Goofin در موسیقی Garten این دست اول را تجربه کرده اند. Millie Tallman برای مقابله با مرگ همسرش ، اندام بازی کرد. وی گفت: "بعد از صرف عصرانه ، من می نشینم و بازی می کنم." "من نمی دانم بدون آن چه کار می کنم. این یک خدادادی است به تنهایی کمک می کند. داشتن چنین چیزی بسیار شگفت انگیز است. "

جویس O'Dell همچنین از سرگرمی خود قدردانی می کند ، به خصوص که مشکلات بینایی از جمله دژنراسیون ماکولا دارد. وی گفت: "این کار برای من بسیار دشوار است که به دلیل دید من انجام شود." "وقتی عصبی می شوم یا حوصله می خورم یا فقط به نوعی سرپا می شوم ، می روم و می نشینم و شروع به بازی می کنم. بعضی اوقات به شوهرم ، جیم می گویم ، "حالا من فقط می خواهم 30 دقیقه بازی کنم ،" و وقتی من نگاه می کنم یا او به من چیزی می گوید ، دو یا سه ساعت است. "

وقتی بیل هال از نیروی هوایی بازنشسته شد ، وی موسیقی را به عنوان سرگرمی خود انتخاب کرد و در کلاس کیبورد در گارتن ثبت نام کرد. او گفت: "فکر می کنم من به دنبال این کار بودم." و فکر می کنم مدت طولانی در جستجوی آن بودم. و در حالی که من بازی می کنم ، من سرگرم کننده هستم. " "وقتی دارم روی یک آهنگ کار می کنم ، خودم را به چالش می کشم. من مشغول ماندن هستم. "

صرف نظر از سن و تخصص ما می توانیم از موسیقی برای بهبود زندگی استفاده کنیم.

سیندی هیوستون صاحب نسل دوم موسیقی گارتن است و در تجارت موسیقی بزرگ شد. مدارک تحصیلی وی شامل شش سال سابقه کار در امور بانکی و مالی و سی سال در تجارت موسیقی است. او بیست سال تجربه تدریس در بزرگسالان دارد


من به عنوان یک جوان ، از گوش دادن به یک سری از برنامه های آموزشی فرانسه لذت می بردم. من یک کلمه را نفهمیدم ، اما با این وجود شیفته آن شدم. آیا به این دلیل است که صداهای گفتار انسان هیجان انگیز است؟ نه واقعا. الهام بخش نیستند گفتار به تنهایی ، از معنی آنها محروم می شوند. ما از ساعتهای زنگ دار که سخنان آلمانی را خفه می کنند بیدار نمی شویم. ما قصد نداریم که به گوش دادن به اسکیموها صحبت شده بومی کار کنیم ، و سپس در حین تبلیغات ، آن را به ایستگاه Bushmen Click تبدیل کنیم. صداهای گفتار به ما لرز نمی دهند ، و باعث نمی شوند ما گریه کنیم - حتی فرانسوی.

اما موسیقی صبح از ساعتهای زنگ دار ما بیرون می آید و ماشینهای ما را پر می کند و به ما لرز می دهد و ما را گریه می کند. براساس مقاله اخیر ندیه لوگسواران و جوییدپ باتچاریا از دانشگاه لندن ، موسیقی حتی بر نحوه دیدن تصاویر بصری تأثیر می گذارد. در این آزمایش ، 30 موضوع با یک سری از گزیده های موسیقی شاد یا غم انگیز ارائه شدند. پس از گوش دادن به قطعه قطعه ، به افراد سوژه عکسی از صورت نشان داده شد. برخی از افراد چهره شاد نشان می دادند - فرد لبخند می زد - در حالی که برخی دیگر در معرض صورت غم انگیز یا خنثی صورت قرار گرفتند. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد تا محتوای عاطفی چهره را در یک مقیاس 7 نقطه ای ارزیابی کنند ، جایی که 1 میانگین آن بسیار غمناک و 7 بسیار خوشحال است.

محققان دریافتند که موسیقی به شدت بر رتبه های عاطفی چهره تأثیر می گذارد. موسیقی شاد باعث شده چهره های شاد حتی شادتر به نظر بیایند در حالی که موسیقی غم انگیز غم و اندوه غم و اندوه را غافلگیر می کند. اثر مشابهی نیز با چهره های خنثی مشاهده شد. اخلاقی ساده این است که احساسات موسیقی "متقابل" است ، و به راحتی می تواند از سیستم حسی به دیگری سرایت کند. حالا من هرگز بدون اینکه در راهپیمایی شادی سوسا قرار بگیرم ، به وعده های همسرم نمی نشینم.



تبلیغات
اگرچه به نظر می رسد آشکار است که موسیقی می تواند احساسات را برانگیزد ، اما تا به امروز روشن نیست که چرا. چرا موسیقی احساس نمی کند که به صداهای گفتاری ، تماس های حیوانات یا زباله ها گوش می دهید؟ چرا موسیقی گوش دادن خوب است؟ چرا موسیقی از یک صنعت چند میلیارد دلاری برکت می گیرد ، در حالی که هیچ بازاری برای صداهای گفتار <<آسان گوش دادن>> وجود ندارد؟

در تلاش برای پاسخ دادن ، ابتدا باید بپرسیم که چرا من در وهله اول به برنامه های آموزش فرانسه گوش می کردم. حقیقت این است که ، من فقط گوش نمی کردم. من آنها را در تلویزیون های عمومی تماشا می کردم. آنچه توجه من را به خود جلب می کرد صداهای گفتار بی معنی به من نبود (من یادگیرنده آهسته ای بودم) بلکه بازیگر جوان فرانسوی بود. موهای او ، لبخند او ، رفتارهایش ، ریخت و پاش . من می پرم. تماشای این نمایش به دلیل انسان هایی که نشان می داد ، به خصوص نمایش رفتارها و رفتارهای نمایش داده شده لذت بخش بود.

سهم شیر از محرکهای احساسی برانگیزنده در زندگی اجداد ما از چهره و بدن افراد دیگر بوده است و اگر کسی مصنوعات انسانی را پیدا کند که بسیار برانگیخته است ، شکار خوبی است که به نوعی انسان به نظر می رسد یا به نظر می رسد. .
به عنوان شواهدی مبنی بر اینکه انسان منبع اصلی احساسات در آثار باستانی انسان است ، علائم بصری انسان را در نظر بگیرید. من استدلال كرده ام كه ​​علائم بصری از نظر فرهنگی تکامل یافته اند تا مانند اشیاء طبیعی به نظر برسند و انواع ترکیب های کانتور موجود در دنیای سه بعدی اشیاء مات را پیدا کنند. دنیای سه بعدی اشیاء مات؟ هیچ چیز به خصوص در مورد آن انسان وجود ندارد ، به همین دلیل بیشتر علائم زبانی - مانند حروف و کلمات موجود در این صفحه - از نظر عاطفی تحریک پذیر نیستند.

اما نشانه های بصری گاهی اوقات ارتباط عاطفی دارند. به عنوان مثال ، رنگها به طرز چشمگیری از نظر عاطفی برانگیخته می شوند ، و استدلال هایی درباره اینکه چه چیزی باید رنگ شود باید منبع نگران کننده ای از استدلال های شویی باشد. و محرکهای "V" ، مانند آن علامت عملکرد در خیابان ، مدتهاست که (در ادبیات فاکتورهای انسانی) تحقق یافته اند تا به عنوان جذاب ترین شکل هندسی برای نمادهای هشدار دهنده خدمت کنند. اما توجه داشته باشید که محرک های رنگی و "V" به احتمال زیاد درمورد بیان انسان هستند. به ویژه ، اخیراً گفته می شود که رنگ "در مورد" پوست انسان و احساسات به نمایش گذاشته شده است - به همین دلیل قرمز توجه ما را جلب می کند ، زیرا با سرخ شدن و خون همراه است - و محرک های "V" گفته می شود که "در مورد" عصبانی هستند. صورت (یعنی ابروهای عصبانی)
که ما را به موسیقی و مقاله Logeswaran باز می گرداند. موسیقی کاملاً هیجان انگیز است ، به همین دلیل لمس موسیقی شاد باعث می شود حتی تصاویر نامربوط دلپذیر به نظر برسند. با توجه به موارد فوق ، بنابراین به این نتیجه می رسیم که مصنوع موسیقی باید دارای عناصر کاملاً مشخص انسانی باشد.
البته سوال اینجاست که این عناصر چیست. یکی از کاندیداها گفتار بیانگر ماست - شاید موسیقی فقط یک شکل انتزاعی زبان باشد. با این حال ، بیشتر احساسات زبان به معنای آن است ، به همین دلیل زبانهای خارجی که درک نمی کنیم به ندرت باعث می شوند که با لذت لذت ببریم یا عصبانی شویم. به همین دلیل است که گفتار عاطفی از یک زبان ناآشنا در رادیو نمایش داده نمی شود!

اما یک رفتار ابراز شنیداری دوم که انسانها انجام می دهند وجود دارد - خود جنبشهای بدن ما. جنبش بشر به زیربنایی حدس زده شده است


این که آیا این امر باعث می شود احساس شگفت انگیز ، مبهم ، غمگین یا حیله گری به وجود بیاوریم ، بدون شک موسیقی باعث می شود که احساس * کنیم. اما چرا امواج صوتی که به گوشهای ما برخورد می کنند به احساسات واقعی منتقل می شوند ، که در هسته اصلی موجودات ما احساس می شوند؟ یک مطالعه جدید سعی در ارائه پاسخ دارد .

یک مطالعه جدید توسط دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) کوشش کرده است به یکی از سؤالات مورد علاقه ما پاسخ دهد: چرا موسیقی باعث می شود ما به روشی که انجام می دهیم احساس کنیم؟

از احساس ناخوشایند شاد بودن در شرکت "Hoe Down" در كپلند ، به اینكه اجازه می دهیم غم و اندوه ما را در حین "Lascia chrsquo;io pianga" از "هندل Rinaldo" جارو كند ، موسیقی می تواند به ابتكارترین احساسات ما ضربه بزند - حتی اگر دلیل آن فوراً آشكار نباشد.

به راستی - چرا امواج صوتی که به گوش ما می رسند به واکنشهای جسمی منتقل می شوند (فکر می کنید ضربان قلب را سریع تر کنید و پلک های مرطوب کننده را افزایش دهید)؟

بیشتر بخوانید: اگر این موسیقی به شما goosebumps می دهد ، ممکن است مغز خاصی داشته باشید>

قبل از شروع تلاش برای فهمیدن این مسئله ، به عملکرد فوق العاده "Chaconne" باخ گوش دهید - قطعه ای با یکی از بازترین عاطفی که در آنجا وجود دارد - و توجه خود را بر روی آن متمرکز کنید. آیا قلب شما کمی تند می شود؟ آیا می توانید احساس لک شدن پوست خود را با برآمدگی های غاز مانند گوش های خود را به آن آکورد های زیبا اما پرتحرک برخورد می کنید؟

چرا این اتفاق می افتد؟
چرا موسیقی باعث می شود چیزهای خاصی احساس کنیم؟
تسهیل کننده این واکنشهای جسمی هنگام وقوع موسیقی باعث خراب شدن عاطفی می شود ، ناحیه ای از مغز به نام gyrus Heschl است (در لوب تمپورال ، برای کسانی که با نقشه برداری از نوگ های خود آشنا هستند) که - به قول دانشمندان - "روشن می شود. یک درخت کریسمس "وقتی به موسیقی گوش می دهیم.

مطالعه جدید USC ، که از هوش مصنوعی استفاده می کند ، می خواست دقیقاً آنچه را که باعث می شود غوره "روشن شود" بررسی کند.

این موضوع بر سه جنبه از تجربه گوش دادن به موسیقی متمرکز شده است: عصبی (نحوه واکنش مغز ما) ، فیزیولوژیکی (چگونه بدن ما واکنش نشان می دهد) و احساسی (خواه گزارش کنیم که در هنگام گوش دادن احساس خوشبختی یا ناراحتی می کنیم) و روی 74 متغیر موسیقی متمرکز شده است. ریتم ، تایبرو و حجم.

مشخص شد که چیزهایی مانند تغییر دینامیک ، تغییر ریتم و تغییر تایبرو بیشتر در ناحیه gyrus Heschl از مغز گرفته شده است - بنابراین واقعاً همه چیز در تضاد است.

به خصوص ، تضادهای نبض و قدرت ضربان ها بر روی مغز اثبات شده است.

تیم گرر ، رهبر این مطالعه ، به Neuroscience News گفت: "نگرش كلی به درک موسیقی ، با استفاده از انواع مختلف پیش بینی كننده موسیقی ، بینشی بی نظیر از نحوه پاسخ بدن و مغز ما به موسیقی را به ما می دهد."

"اگر یک آهنگ در سراسر بلند باشد ، تغییر پویایی زیادی وجود ندارد و تجربه آنقدر قدرتمند نخواهد بود که انگار آهنگساز از تغییر صدا استفاده می کند."

مسابقه: بر اساس سلیقه شما در موسیقی ، منطقی یا عاطفی هستید؟

براساس این مطالعه ، تغییرات دینامیکی و ریتم توسط مغز ، این تغییرات در بافتها است - به ویژه در موسیقی ارکسترال ، می توانیم از ورود سازهای جدید بیاندیشیم - مغز را هیجان زده می کند.

آنچه که علم پاسخ پوست گالوانیک نامیده می شود - و آنچه که ما آن را تعریق می نامیم - مخصوصاً با ورود ابزارهای جدید و هلالها افزایش یافته است.

در سال 2017 ، تیم از همان موسسه دریافتند که افراد خاص ممکن است تمایل بیشتری به احساس غور غلاف در طول موسیقی نسبت به سایر افراد داشته باشند ، که اساساً به دلیل تفاوت های ساختاری در مغز است.
آیا برای موسیقی که نمی دانیم کار می کند؟
اگرچه ممکن است واضح به نظر برسد که چرا موسیقی آشنا ممکن است در ما احساساتی را تحریک کند (هیجان موسیقی که عاشق آن هستیم ، اشعاری که از روی قلب آنها را می شناسیم ، و این که ما برای تنگ کردن در دل های قلبی - همه این موارد) مجدداً مورد بررسی قرار می دهیم ، این مطالعه همچنین با هدف کشف واکنش هایی در گذشته انجام شد. موسیقی ناشناخته و بدون متن.

از 40 داوطلب خواسته شد به گوش دادن به مجموعه ای از آهنگهای غم انگیز یا شاد از موسیقی که قبلاً نشنیده بودند ، گوش دهند و در حالی که مغز آنها با استفاده از MRI ​​اسکن می شود.

60 نفر دیگر هنگام گوش دادن از طریق هدفون ، میزان فعالیت قلب و هدایت پوستشان اندازه گیری شد و از آنها خواسته شد هنگام گوش دادن ، شدت احساسات (خوشحال یا غمناک) را از 1 به 10 ارزیابی کنند.

اینها همه در هوش مصنوعی تغذیه می شوند و به دانشمندان كمك می كردند اعداد را جمع كنند و در مورد اینكه چرا موسیقی باعث می شود ما با پیوند سه جنبه (عصبی ، فیزیولوژیکی و عاطفی ، نگاه بالا) را به همدیگر احساس كنیم ، چگونه ما را در یك عمل احساس كنیم.

استفاده از هوش مصنوعی از این طریق به دانشمندان این امکان را می دهد تا درک عمیق تری از موسیقی چه چیزی را به مغز می دهند ، واکنشهای جسمی را که انجام می دهند و آنچه که افراد به عنوان پاسخ های عاطفی مرتبط با این احساسات شناخته می شوند ، بدست آورند.
Assal Habibi ، یکی از محققان ، به Neuroscience News گفت: "از دیدگاه درمانی ، موسیقی ابزاری واقعاً خوب برای القای احساسات و ایجاد روحیه بهتر است."

"با استفاده از این تحقیق ، می توان محرک های موسیقی را برای درمان در افسردگی و سایر اختلالات خلقی طراحی کرد. همچنین به ما کمک می کند تا درک کنیم چگونه احساسات در مغز پردازش می شوند. "

برای مطالعه مطالعه کامل اینجا را کلیک کنید


در مقاله جدید ، تیمی از دانشمندان و روانشناسان رایانه ای USC تحقیق کردند که چگونه موسیقی بر نحوه عملکرد ، احساس و فکر شما تأثیر می گذارد
قلب شما سریعتر می تپد ، کف دست عرق می کند و بخشی از مغز شما به نام گوروس Heschl مانند یک درخت کریسمس روشن می شود. شانس وجود دارد ، شما هرگز در مورد آنچه اتفاق می افتد مغز و بدن شما هنگام گوش دادن به موسیقی با چنین روشی دقیق فکر نکرده اید.

اما این سؤالی است که دانشمندان چندین دهه را به تعجب واداشته است: چرا چیزی به اندازه موسیقی انتزاعی باعث می شود چنین پاسخی مداوم ایجاد کند؟ در یک مطالعه جدید ، تیمی از محققان USC با کمک هوش مصنوعی ، چگونگی تأثیر موسیقی بر مغز ، بدن و احساسات شنوندگان را بررسی کردند.

این تیم تحقیقاتی در گروهی از داوطلبان به ضربان قلب ، پاسخ پوست گالوانیک (یا فعالیت غده عرق) ، فعالیت مغز و احساس ذهنی خوشبختی و غم و اندوه گوشزد کردند و آنها به سه قطعه موسیقی ناآشنا گوش دادند.

از میان 74 ویژگی موسیقی مورد بررسی ، محققان دریافتند پویایی ، ثبت ، ریتم و هماهنگی در پیش بینی پاسخ شنوندگان به ویژه مفید هستند.

Tim Greer ، نویسنده اصلی این مطالعه ، گفت: نگاهی کلی به درک موسیقی ، با استفاده از انواع مختلف پیش بینی کننده موسیقی ، بینشی بی سابقه در مورد نحوه پاسخ بدن و مغز ما به موسیقی را به ما می دهد. دانشجو و عضو آزمایشگاه تحلیل و تفسیر سیگنال USC (SAIL).

در مقاله جدید ، تیمی از دانشمندان و روانشناسان کامپیوتر USC تحقیق کردند که چگونه موسیقی بر نحوه عملکرد ، احساس و فکر شما تأثیر می گذارد. اعتبار: دانشکده مهندسی ویتربی دانشکده مهندسی ویتربی
تضاد بسیار مهم است

در بین یافته های خود ، محققان خاطرنشان كردند كه موسیقی به طور قدرتمندی بر بخش هایی از مغز در مجموعه شنوایی به نام gyrus Heschls و gyrus تمپورال برتر (تأثیر: gyri) تأثیر می گذارد.

به طور خاص ، مغز به وضوح نبض یا قدرت ضربان پاسخ می دهد (به عبارت ساده: گری شما هنگام گوش دادن به "عاشقانه بد" از لیدی گاگا سرزنده به نظر می رسد).

آنها همچنین دریافتند که تغییر دینامیک ، ریتم و تایبرو ، یا معرفی ابزارهای جدید ، واکنش مثبت را در پی دارد. به عبارت دیگر ، تضاد بسیار مهم است. به عنوان مثال ، gyri هنگام تغییر پویایی یا "بلندی صدا" فعال می شود.

گرر ، خود آهنگسازانی است که ساکس و کیبورد بازی می کند ، گفت: "اگر یک آهنگ در کل بلند باشد ، تغییر پویایی زیادی وجود ندارد و تجربه آنقدر قدرتمند نخواهد بود که گویی آهنگساز از تغییر صدا استفاده می کند."
"این کار ترانه سرا است که شما را در کمتر از سه دقیقه سوار بر هیجانات کند و تنوع پویا یکی از راههای دستیابی به این هدف است."

بنابراین ، اگر شما به یک آلبوم کامل از ف سیاه گوش می دهید ، که به طور مداوم با صدای بلند است ، احتمالاً نمی خواهید پاسخی ببینید. اما اگر به "بوی شبیه روح نوجوان" از نیروانا گوش می دهید ، که از یک آیه ساکت به کر بلند می رود و دوباره برمی گردد ، این یک داستان متفاوت است.

این تیم همچنین دریافتند که واکنش پوستی گالوانیک - اساساً اندازه ای از عرق - پس از ورود یک ساز جدید یا شروع یک قشر موسیقی.

گریر گفت: "هنگامی که هر ساز جدید وارد می شود ، می توانید در واکنش جمعی پوست ، سنبله مشاهده کنید."

علاوه بر این ، برانگیزاترین لحظات موسیقی قبل از افزایش سطح پیچیدگی آهنگ انجام شده است. در اصل ، هرچه سازها در این آهنگ بیشتر باشد ، مردم بیشتر پاسخ می دهند. (فکر کنید: اولین قسمت از "زنگ های توبولار" مایک اولدفیلد ، همانطور که این آهنگ با افزودن سازهای بیشتر به یک کرسندو می رسد.)

و غم انگیزترین نت از همه؟ این جایزه به نت هفتم مطرح شده در مقیاس جزئی می رود. در این مطالعه نت F # در ترانه ای با کلید جزئی G مثبت و با رتبه های غم و اندوه بالا همبستگی مثبت است.

این ممکن است دلیلی باشد که غم و اندوه راوی تقریباً قابل لمس در <<خانه حیوانات در حال طلوع حیوانات>> است ، که از 7 طبقه بزرگتر مقیاس جزئی استفاده می کند تا هر آیه ای که به طور عاطفی رواج دارد را آغاز کند.

قلمرو جدید

برای این آزمایش ، تیم سه قطعه موسیقی عاطفی را انتخاب کردند که حاوی اشعار نبوده و بسیار آشنا نبودند ، بنابراین هیچ عنصری از حافظه به واکنش عاطفی شنوندگان متصل نشده است. (برای مثال شنیدن آهنگی که در پس زمینه در حین کشیدن دندان عقل پخش می شود ، ممکن است درک شما را کم کند.)

در آزمایش تصویربرداری عصبی ، 40 داوطلب گوش به یک سری از گزیده های موسیقی غمناک یا شاد گوش دادند ، در حالی که مغز آنها با استفاده از MRI ​​اسکن شده است. این کار در انستیتوی مغز و خلاقیت USC توسط Assal Habibi ، استادیار روانشناسی در کالج نامه ها ، هنرها و علوم US Dornsife انجام شد و تیم وی از جمله متیو ساکس ، محقق فوق دکترا که هم اکنون در دانشگاه کلمبیا فعالیت می کند.

برای اندازه گیری واکنش جسمی ، 60 نفر به هدفون به موسیقی گوش دادند ، در حالی که فعالیت قلب و هدایت پوست آنها اندازه گیری می شود. همین گروه همچنین ضمن گوش دادن به موسیقی ، شدت احساسات (خوشحال یا غمناک) را از 1 به 10 امتیاز دادند.

سپس دانشمندان رایانه با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی داده ها را جمع کردند تا مشخص کنند که کدام ویژگی های شنیداری به مردم احترام می گذارد


آخرین جستجو ها